گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 3
گفتگو درباره امام مهدي علیهالسلام







عبدالجبار شراره مترجم: مصطفی شفیعی اشاره: در شماره قبل گفتیم که شهید صدر براي اثبات اینکه، اندیشه مهدي علیهالسلام به
عنوان رهبري که براي رساندن طرح جهان به وضعیتی برتر انتظار کشیده میشود، در شخص خاصی که همان امام دوازدهم شیعیان
باشد متبلور میشود ;به دو دلیل تمسک میجوید: 1-دلیل اسلامی، 2-دلیل علمی. ایشان در شرح دلیل اول صدها روایت را که از
رسول اکرم صلاللهعلیهوآله و ائمه اهلبیت علیهالسلام وارد شده مورد توجه قرار داده میگوید: این روایات مشخص میکند که
مهدي از اهلبیت علیهمالسلام، از فرزندان فاطمه سلاماللهعلیها از نسل حسین علیهالسلام و نهمین فرزند امام حسین علیهالسلام است.
دلیل علمی براي اثبات » اینک به بررسی کلمات ایشان در شرح دلیل دوم میپردازیم: دلیل علمی اما دلیل علمی که وي آن را با نام
وجود تاریخی مهدي میآورد اینکه وي شخص معینی بوده، متولد شده، زندگی کرده و با پایگاههاي مردمی و نزدیکان خود در
ارتباط بودهاست. این دلیل همانگونه که شهید صدر(رض) میگوید از یک تجربه واقعی مایه میگیرد. تجربهاي که دستهاي از
مردم مدت هفتادسال تقریبا با آن زندگی کردهاند، یعنی زمان غیبت صغري. شهید صدر(رض) در اینجا نگرشی از این غیبتبه
صفحه 26 از 50
دست میدهد و مبانی آن را بیان میکند. وي نقش امام مهدي علیهالسلام و نقش سفیران چهارگانه را توضیح میدهد. توقیعاتی که
از آن حضرت وارد شده یعنی نامهها و جوابها همگی به یک اسلوب و با یک خط و نظم خاص است. این هماهنگی در طول نیابت
شخصیت است، چون در مجامع ادبی ثابتشدهاست » نمایندگان چهارگانه وجود داشتهاست. این مساله نشاندهنده وجود حتمی آن
شخص است و همه کسانی که اهل تحقیق و ذوق ادبی هستند بخوبی این حقیقت را درك میکنند. پس از ذکر » روش همان » که
این شاهدهاي قوي بر وجود امام مهدي علیهالسلام که بسیار بر آن تاکید دارند، متوجه استقراء و نظریه احتمال میشوند تا مساله را
از قدیم گفتهاند که طناب دروغ کوتاه است، منطق هم حکم میکند که از نظر احتمال محال است » : محکم کنند آنگاه میگویند
عملا یک دروغ آن هم با این شکل بتواند باقی بماند. در طول این مدت و در ضمن این همه روابط و بده و بستان و در عین حال به
دست آوردن اطمینان همه کسانی که در گرد او بودند، [همگی حکایت از حقیقت جریان میکند.]شهید صدر(رض) در آخر چنین
مساله غیبت صغري را میشود به مثابه یک تجربه علمی براي اثبات یک موضوع خارجی قلمداد کرد و سر بر » : نتیجهگیري میکند
آستان آن امام پیشوا گذاشت. باید پذیرفت که به دنیا آمده، زنده است ولی غایب و خود اعلان عمومی کردهاست که به غیبت
1) تا اینکه خداوند متعال اجازه ظهورش ) «. کبري میرود. و در نتیجه از دیدها مخفی گشته و جمال خود را به کسی ننمودهاست
«. زمین را پر از عدل و داد کند، پس از آنکه پر از ظلم و ستم شدهباشد » دهد و نقش خود را در انقلاب بزرگ به انجام رساند
چنانکه پیامبر ما رسول گرامی اسلام صلاللهعلیهوآله بدان مژده دادهاست. امامیه، چنین عقیدهاي دارد و مفهوم توقیع امام دوازدهم
که در آن اعلان غیبت کبري میکند، همین است. در آخر براي تکمیل سخن، گاهی درباره روشی که شهید صدر(رض) دنبال
کردهاست - چنانکه توضیح دادیم و در واقع هست - سؤال میکنند که: چرا شهید صدر همان روش گذشتگان را که بحث روایی
باشد در پیش نگرفتند تا با نوگراییها و نکتهیابیهاي خود مایه از بین رفتن شک و شبهه و اشکالاتی که در سند روایات و تضعیف
آنها میگردد، بشوند. در جواب این سؤال ملاحظات ذیل را میآوریم: 1. شهید صدر در همین زمینه گفتهاست: در این باره شمار
زیادي از روایات وجود دارد با آمار بالا که هیچ یک از مسائل اسلامی مشابه آن، چنین شماري از روایات را ندارد. بلکه، بعضی از
گفتهاند. بنابراین هیچ مسلمانی توان انکار یا معتقد نبودن به مفاد آن را ندارد ;مگر اینکه علت « تواتر » علما در این مساله، سخن از
دیگري در کار باشد و آن هم نیست مگر از جهت درك عقلی مساله که با اهتمام ایشان و تمرکز روي مساله به جاي خوبی
رسیدهاست. 2. بیشتر منکران معاصر، علت انکارشان یا از جهت عدم درك این اندیشه استیا از جهت اینکه وي را شخص خاصی
بدانند که قرنها قبل به دنیا آمده و اینک زنده و داراي شخصیتی حقیقی است. از این روي - که این قضیه در حقیقت، اسلامی است
. نه فقط وابسته به مذهبی خاص - شهید صدر به عقلی کردن آن از هر جهت چه تصور چه قبول و چه واقع، روي آوردهاست. 3
مساله ایمان به مهدي در ردیف ایمان به همه غیبهایی است که از طریق روایات به ما رسیدهاست. مانند: سؤال نکیر و منکر در قبر و
مانند آن که در بخاري و مسلم ( 2) نیامده ;در عین حال هیچ یک از مسلمانان نمیتوانند آن را انکار کنند. 4. اختلاف میان کسانی
که خبر صحیح را حجت میدانند و به مقتضاي آن ایمان دارند و به خود اجازه تکذیب آن را نمیدهند، اختلاف در مصداق قضیه
. است که چه شخصی است ;نه در اصل مهدویت. و این چیزي است که لازم است توجیهات منطقی و علمی براي آن آوردهشود. 5
( کسانی که روایات مهدي را انکار کردهاند یا مورد شک و تردید قرار داده و تضعیف کردهاند، اهل فن و دانش حدیث نیستند. ( 3
از این روي لازم نیستخیلی به خود زحمت دهیم. لازم استبه تثبیت عقیده در میان مؤمنان روي آوریم و این کار با عقلی کردن
قضیه و کاربرد عقیده براي اصلاح امور، حاصل میشود. برخورد شهید صدر با قضیه مهدي به عنوان تجربه یک امت و مساله یک
امت است و مانند یک حقیقت ثابت تاریخی است که امتبا همه احساس و آرزو و انتظارش همراه آن است. انتظاري مثبت، فعال و
مؤثر در زندگی و تلاش همیشگی، بدون سستی در مقابله با ستم و ستمکاران و جباران. البته این گذشته از آن است که علماي
گذشته و حال کاملا درباره این موضوع بحث و تحقیق کردهاندو همه اشکالات و حرفها و تضعیفات خیالی را مورد بررسی قرار
صفحه 27 از 50
دادهاند که به آن اشاره کردیم. 6. تناقض و دوگانگی در نگرش، نسبتبه کسانی که به مفاد خبر صحیح ایمان میآورند و همین
که در صحیح بخاري آمد حتی اگر با برخی حقایق طبیعت منافات داشتهباشد یا با عقل و ذوق جور در نیاید، میپذیرند و ناچار
باید آن را تاویل کنند. ( 4) دستهاي از روایات در صحیح بخاري آمدهاست که با عقل و ذوق منافات دارد. اما همین افراد وقتی
میرسد با اینکه از طرق مختلف نقل شده و اسناد آن در سنن و مسانید، صحیح است و با شرط بخاري « مهدي منتظر » نوبتبه مساله
و مسلم تطابق دارد، میبینیم که توقف میکند یا احتیاط میکند یا شک میکند و هیچ دلیلی ندارد جز اینکه مساله - بنابر فکر
قاصرش - از اعتقادات شیعه است (; 5) با اینکه ثابتشدهاست این عقیده همه امت در طول قرنهاست ;چنانکه شیخ منصور علی
ناصف در کتاب غایۀ المامول علی التاج الجامع الاصول جزءپنجم، صفحه 361 به آن اشاره کردهاست. 7. بحثشهید صدر(رض)
مقدمهاي استبراي دائرةالمعارفی بزرگ که در آن، بحث روائی درباره حضرت مهدي علیهالسلام شدهاست. این کتاب تالیف
علامه سیدمحمد صدر است و شهید صدر(رض) اظهار کرده که امیدوار است مؤلف، حق مساله را از هر نظر ادا کردهباشد. از این
روي نیازي به بحث روائی نبودهاست. پینوشتها 1.ر.ك: همان. 2.ر.ك: عبدالمحسن العباد، مجلۀ الجامعۀ الاسلامیۀ، مدینه منوره،
4.ر.ك: ابنقتیبه، تاویل مختلف الحدیث، چاپ .523- سال 1969 م. 3.ر.ك: همان ;ثامر العمیدي، دفاع عن الکافی، ج 1، ص 205
قاهره، 1326 ه‘.ق ;.محمود ابوریه، اضواء علی السنۀ المحمدیۀ ;هاشم معروف الحسنی، دراسات فی البخاري و الکافی. 5.ر.ك: به
آنچه شیخ عبدالمحسن العباد در تحقیق خود ذکر کرده مراجعه کنید.
انعکاس سنت ها
اسماعیل شفیعی سروستانی حج، منعکس?کننده مقام معلمان بزرگ عالم بشریت است. نمی?توان بار اقامت در سرزمین وحی
افکند اما، از شناخت معلمان بزرگ تاریخ، جایگاه و نقشی که در زمان حیاتشان و پس از رحلتشان ایفا کردند غفلت جست. شاید
اگر یک وجه از حج، تاریخ و درکت تاریخی نهفته در لابلاي رخدادها و حوادث باشد ;شناخت معلمان بزرگ تاریخ بشریت وجه
دیگر آن است. این دو وجه در این سفر، در هم تنیده شده و خود را نشان می?دهد. اولین معلم، آدم?علیه السلام، سر سلسله انبیاء،
مبدا جریانی شد که چونان رودي آرام، در پهنه تاریخ حیات بشر به راه افتاد و فارق میان دیگر جریانات با جریان حقیقی شد.
حکایت گسیل انبیاء، حکایت نیاز آدمی به معلم است، آنهم، کسانی که متعلم مدرسه داعی بزرگ و خداي رحمان بوده?اند. چه،
بشر در مسیر پر فراز و نشیب حیات خود روبرو با مخاطرات و عقبه?هایی می?شود که بی?حضور معلمی راهبر، نجات از آن میان
میسر نیست. بی?تردید، همه فلاکتهاي بزرگی که گریبان آدمی را گرفته محصول عدول انسان از فرمانهاي معلمان بزرگ
بوده?است. اولین داعی و معلم، خداي رحمان بود و آخرین نیز هموست که هدایت?کننده خاص و عام است و پس از او، پیامبران
که با کتاب و فرمان خداوندگار، مردمان را در مسیر هدایت رهنمون گشتند و به اذن خداوند به انذار و تبشیر مردمان مشغول شدند.
و سه دیگر، کتاب الله و پس از آن بندگان صالحی که به واسطه تبعیت از دستور خداوند و رسول او و پاك شدنشان از هرگونه
شرك و پلیدي در کسوت داعی، خلق خداوند را هادي در مسیر رشد و کمال شدند. آنکه می?خواهد در مقام داعی الی?الله،
مردمی را فرا بخواند، ناگزیرست پیش از هر امر، صاحب اذن باشد. صاحب شرایطی که او را مستعد قبول مسؤولیت هدایت انسان
می?سازد تا مباد که خود و دیگران را در دره هلاکت و نیستی درافکند. چرا که داعی ناگزیر به داشتن شناختی تمام و مبتنی بر
حقیقت از انسان، جهان، مبدا هستی، سنن تاریخی و بالاخره مقصد نهایی و غایتی است که انسان فراروي خود دارد. داعی، ناچار به
ایجاد رابطه مستقیم یا غیر مستقیم) با منبع کلام قدسی است?یعنی کتاب خداوند و عترت و اهل?بیت تا بتواند، خود و دیگران را
داعی معنی ? « بایدها و نبایدهاي » متذکر مسیر هدایت و معروف شود و از ضلالت و منکر برهاند. تنها با این مقدمات است که
خویش را بدرستی حاصل می?کند. در واقع، همه بایدها و نبایدها، متکی به مبانی نظري هستند که معلم راهبر ناگزیر به دانستن
صفحه 28 از 50
آنهاست. اصولی که خدشه?ناپذیرند و به همراه باور قلبی، معلم را در صف داعیان الی?الله وارد می?سازند. اشاره به این نکته لازم
است که همه مسلکها و مکتبها هر کدام از مبانی نظري خاصی تبعیت می?کنند و در آنها درباره انسان، جایگاه و نقشش اصولی
مذکور است که با مطالعه در کنشها و اقوال مبلغان آن مسلکها می?توان اصول نظري آن مسلک و مکتب را ترسیم کرد. اما در
میان همه ملل و فرق، مکتب انبیاء، مبتنی بر کلام حقیقی وحی، از اصول خاص ویژه?اي برخورداد است همانکه آن مکتب را از
همه آراء و اقوال مبتنی بر ظن و گمان دیگر ملل و نحل جدا می?سازد. در سرتاسر سفر بزرگ حج، از جده تا مکه و از مکه تا
مدینه، رد پاي داعیان الی?الله مشاهده می?شود. در حجر اسماعیل، حاجی مدفن قریب به هفتاد نبی را زیارت می?کند و در مدینه،
نبی رحمت را. در خیف ( 1) یا صالح، یعقوب، ابراهیم، هود و صدها نبی دیگر را زنده می?دارد. در مقام ابراهیم، نام
دوست?خداي رحمان را پاس می?دارد. در جبل?الرحمۀ و عرفات، جاي پاي آدم?علیه السلام، ابراهیم?علیه السلام و محمدصلی
الل.ه علیه وآله را می?نگرد و با تمسک به سنن آنها به اقرار گناهان خویش مشغول می?آید. در گرداگرد خانه کعبه، نوح و
کشتی بزرگش را می?بیند که در هواي نجات قومش از طوفان به طواف ( 2) آمده?است. و بالاخره در جاي جاي این سرزمین،
حاجی پا جاي پاي راهبران و معلمانی می?گذارد که بسان چراغی، مسیر هدایت و رشد را معین کرده?اند تا انسان در میانه تاریکی
به گرد ? « عرفات، مشعر و منی » در دره ضلالت و گمراهی سقوط نکند. مردان بزرگی را مشاهده می?کند که با گذر از صحاري
خانه دوست?حلقه زدند. و در جامه داعی، حجت و نشانه?اي از براي بندگان شدند. مردان بزرگی که داستان زندگیشان میزانی
براي نجات از انحراف و کژروي است. داستان طوفان، فرود بلا، جفاي اقوام، رنج دوري و ناسپاسی خویشان است. داستانهایی که
پرده از سنتهاي حتمی برمی?دارند. داستان تربیت و تزکیه ویژه?اي است که مردانی را مستعد قرب و منزلت می?سازد. و حاجی در
این مدرسه بزرگ حج مهیا می?شود تا به وقت?بازگشت?به دیار خود، پاسدار رسم داعیان الی?الله شود و امکان استمرار حیات
تاریخی و فرهنگی ملت مسلمان را فراهم سازد. از همین رو بود که یکی از دلایل توقف و انحطاط مسلمین در گذشته به بلاي
فراموشی سنتها، تذکر انبیاء و تفکر درباره امور عالم دچار نمی?شدند. امروزه در برابر اقوام مهاجم درمانده نبودند. آدم، به جرم
ترك ادب رانده شد و همه ترك?کنندگان ادب حق، رانده می?شوند. اما، انابه?اش موجب بازگشتش شد و او که از میدان بلا
گذشته?بود، در رجعت?به حق، داعی برگزیده?اي شد که بر خویشان خود حکم می?راند. آن که بتمامی روي به حق می?کند،
در هنگام فرو افتادن بر زمین، از جاي برمی?خیزد. این سنتی است همگان بداننند: آنکه می?خواهد با اراده خود برپاي ایستاده و
خود را عزیز بدارد، چونان قابیل چنان بر زمین می?افتد که هیچکس را یاراي بلندکردنش نیست. هابیل، زمین?خورده قابیل است
اما، بلند شده حضرت رحمان و افتادن هابیل هنگامه برخاستن اوست. در این سرزمین از هیچ چیز نمی?توان غفلت کرد. آیا
می?توان نوح را در وقت طواف به گرد کعبه در میان طوفان بلا ندید؟ طوافی که آنها را مهیاي رهایی از بلا و دریافت این نکته
در هنگامه گرفتاري آمدن در بلا، تنها، طواف به گرد خانه است که ترا در خشکی امن فرو می?آورد و آنکه به پاي » : می?کند که
که به وقت فرود آمدن بلا; «. خویش می?دود تا در بلنداي کوه پناه جوید و از بلا برهد چونان فرزند نوح در سیلاب غرقه می?شود
پسر نوح بودن شرط نیست?بکه با نوح بودن عامل رهایی است. داستان یوسف یکی دیگر از داستانهاي هدایت آدمیان است. داعی
بزرگ که غیرت برادران او را در چاه بلا افکند. زمین خورده برادران، از قعر چاه بر مسند عزت تکیه می?زند. صبر جمیلی که میوه
کام و ناز به بار می?آورد. هیهات که دور گردون را سر آن نیست که بریک مدار بچرخد. یوسف در زندان، به خود می?نگریست
و رهایی را از شفاعت?شرابدار شاه خواست. حضرت رب?العزة چنان خواري انسانی را بدو نمود که هفت?سال در بند ماند و
و» کس او را به یاد نیاورد. یوسف در ظلمت زندان شنید که: اي یوسف! پنداشتی که تو را فراموشت?خواهیم کرد؟ بمان تا دریابی
3) یوسف به غیر دوست رجعت کرد، هفت?سال در بند ماند تا دریابد: وقتی مستعد افتادن در بلا ?) « من یتوکل علی?الله فهو حسبه
کیست که شفاعت کند به ) « ( من ذالذي یشفع عنده الا باذنه ( 4 » باشی هیچ واسطه و شفیعی قادر به نجات تو نیست. مگر به اذن او
صفحه 29 از 50
نزدش جز به اذن او؟) پس بر او دل ببند که: من یتق?الله یجعل له مخرجا و یرزقه ( 5) من حیث من لایحتسب. رجعت?به حق،
یوسف را بر تخت مراد نشاند و از ذلت زندان به عزت جاه رساند. ابراهیم نیز در چاه بلا افتاد، آن زمان که فرمان یافت تا عزیز خود
را در صحرا رها کند. بی?خان?ومان و ره?توشه. هاجر در میانه صفا و مروه، چنان دوید و چشم بر آسمان دوخت که از میانه
صحراي لم?یزرع آب زمزم به جوشش آمد و زیر گامهاي اسماعیل بر دشت تفتیده از تشنگی جاري شد. پس، دریاب که سعی را
بی?توکل ره به جایی نیست. اسماعیل رهیده از بلاي صحرا به بلاي قربانی مبتلا می?شود. ابتلاي سختی از براي ابراهیم تا او
دریابد: در میان خیل ابرار وارد نمی?شود و پدر ایمان نامیده نمی?شود مگر آنکه آنچه را دوست?تر دارد ببخشد. لن تنالوا البر
حتی تنفقوا مما تحبون ( 6) از اسماعیل عزیزتر براي ابراهیم نبود. اما معلم بزرگ، خداي علیم، همان را از ابراهیم طلبید. بهترین را. و
همین دهش بزرگ است که ابراهیم را مستعد می?سازد تا از بلا برهد. ابراهیم پدر ایمان شد و اسماعیل از بند قربانی رست. اما،
رسم اسماعیل و سنت قربانی ماند. از بلاگذشتگان نشانه شدند در مقام ابراهیم از بلارستگان نشانه شدند در حجر اسماعیل تا
آینه?اي شوند براي آدمیان، براي جویندگان سنن و قوانین الهی. حقا کزین غمان برسد مژده امان گر سالکی بعهد امانت وفا کند
پی?نوشتها: 1.مسجدي بسیار کهن که در انتهاي صحراي منی و قبل از محل رمی حجرات واقع است. 2.در تواریخ مذکور است که
در میان طوفان بزرگ، نوح منتظر فرا رسیدن عنایت?خداوند بود. کشتی بر بلنداي کعبه به طواف درآمد و به سوي خشکی رهنمون
5.طلاق، 3 (کسی که تقواي خدا را پیشه کند، قرار می?دهد براي او گریزگاهی و رزق می?دهد او . 4.البقره، 255 . شد. 3.طلاق، 3
را از وجهی که حساب نمی?کند). 6.آل?عمران، 92 (هرگز به نیکی نمی?رسد کسی مگر آنچه را بهتر دوست می?دارد انفاق
کند)
بیا اي صاحب عصر!
باز هم غروب سرخ آدینه است و لحظه قبض و سنگینی روح بر قلب باز هم فارغ از تمام افکار زمینی با دلی آکنده از عشق به افق
سرخ و خونین چشم دوخته?ام و دلتنگ دیدار توام و آنقدر حرفهاي ناگفته برایت دارم که گمان نمی?کنم عمر مجال گفتن آنها
به من دهد. همیشه احساس می?کنم در این روز بیشتر به تو نزدیک می?شوم و راحت?تر می?توانم با تو صحبت کنم. همین چند
دقیقه پیش پرستو را دیدم به سوي افق پر می?کشید و شاد بود دلیل شادیش را پرسیدم می?دانی چه گفت؟ پرستو می?گفت:
کسی در باغی زیبا با دستهایی مهربان برایش لانه?اي از شاخه?هاي درخت عشق ساخته و او می?خواهد براي زندگی به آنجا
برود. پرسیدم چه کسی؟ در کدام باغ؟ گفت تو فکر می?کنی ما پرستوها بی?صاحب و آشیانه?ایم؟ اگر یک عمر دربدري
می?کشیم و خانه بدوشی، همه?اش به عشق دیدار و وصال معشوق است و اکنون است آن لحظه باشکوه وصال! و آنگاه پر کشید
و از دید من دور شد. گویی پرستو نزد تو می?آمد، به حالش غبطه خوردم، کاش منهم روزي به دیدار تو بهترین بیایم، راستی
برایت?بگویم ;دیشب در خواب شقایق را دیدم او نیز همانند من خون دل می?خورد آخر او بارها از عشق تو جان سپرده و با اشک
پاك آسمان دیگر بار از قلب زمین روییده و زنده شده! می?دانی؟ مردم اسمش را گذاشته?اند، گل همیشه عاشق! چون همیشه
جامه?اي سرخ از خون دلش بر تن دارد و همیشه مانند من عاشق عزیزي چون تو بوده. محبوبم! مگر نه اینکه می?گویند می?آیی!
و دست مردم را می?گیري و عاشقان را نوازش می?کنی پس بیا! بیا اي محبوب زیبا!اي خوبروي مه?پیکر!بیا و دل تنگ مرا مونس
باش، بیا و درد مرا درمان باش، بیا و چشم منتظر مرا با نور ربانیت نورانی کن، که بهترین دلتنگیها، دلتنگی براي تو و شیرین?ترین
درد، درد فراق تو و زیباترین لحظه?ها، لحظه?هاي انتظار کشیدن براي تو، بهترین است و من حاضر نیستم ذره?اي از درد تو را به
آسانی از دست?بدهم! یادم می?آید مادربزرگ همیشه می?گفت ما هر روز معشوقمان را می?بینیم چرا که اگر نبینیمش سوي
چشمانمان را از دست می?دهیم، آري من نیز هر روز تو را می?بینم امابراستی به کدام چهره?اي و در کدامین جامه که هر روز تو
صفحه 30 از 50
را زیارت می?کنم که هیچگاه سعادت شناخت تو را ندارم؟ باز هم از جا برمی?خیزم، به آب دیده وضو می?کنم و سماتی بر
سماء می?خوانم تا تسکین دل دردمندم باشد دعایی که به گفته مادربزرگ فرجت را نزدیکتر می?سازد. به هر حال نمی?توانم
دلتنگی نکنم زیرا با همه دردها و ناراحتیهایی که در بردارد براي من دوست داشتنی است دیگر اشک مجالم نمی?دهد و قطرات
آن که از عمق وجودم سرچشمه گرفته?اند بر شیارهاي مورب گونه?هایم سرازیر می?شوند و قلبم را از هر چه غیر از توست می
شویند و قلبم اکنون آنچنان زلال است که مردن و منتظر ماندن برایش یکسان است . قلب من خواه?با مرگ بخاطر تو پر شود خواه
با انتظار براي تو! فرقی نمی?کند، در این هر دو ابدیت عشق تو برپاست! براستی تو کیستی؟ تو که در کنارم هستی بی?آنکه تو را
ببینم یا حداقل بشناسم، تو که غالبا دیدارت می?کنم ! تو کیستی که وقتی با تو صحبت می?کنم سکوت می?کنی و هیچ بر زبان
نمی?آوري ولی به اعماق قلبم نفوذ کرده و آنجا با من سخن می?گویی؟! بگو براستی تو کیستی؟ چگونه?اي؟ کجائی؟ چه وقت
می?آیی؟ آن زمان که گل ستاره?ها پرپر شدند؟ آن زمان که همه رؤیاهاي درخشان پرنده?اي شدند و پر کشیدند؟ آن زمان که
تبر مرگ بر خاکم افکند و طاق آسمان فرو ریخت؟ آن زمان می?آیی؟ نه نه، چه عذاب?آور است و چه تلخ و ناگوار، با من
اینگونه نامهربان مباش و بیا، بیا و درد مرادرمان کن ! چشمهایم دیگر از اشک پر شده و افق را تار می?بینم و درخشش آسمان در
قطرات اشکم محو می?شود، دلم طاقت نمی?آورد می?خواهم فریادي از عمق جان برآورم و به همه بگویم دیگر تاب این همه
انتظار ندارم،ولی شیرینی و زیبایی و عظمت این انتظار خوش همچون سنگی مقاوم در برابر سیلاب گریه?هاي من?نشسته پس اي
پاکتر از زلال آب همچون ستاره?اي پس از باران منتظرت می?نشینم و از تو می?پرسم ;که براستی چه وقت می?آیی؟ تا همه را
از اینهمه ظلم و ستم و جور رهایی دهی! آن چه زمانی است که تو: محبوب ما، سرور ما، صاحب ما و آقاي بزرگوار ما بر مسند
زرین پادشاهی عالم عدالت می?نشینی! براستی اي صاحب عصر آن چه عصري است؟ و در این هنگام است که طنین
دلنوازالله?اکبر گوشم را می?نوازد و امید بر فرج و ظهورت می?بندم اي بهترین، اي یوسف گمشده زهراعلیهاالسلام! کرج -
مهرنوش بلالیان
رویکرد غرب و مسیحیت به معنویت و مهدویت- 4
"رنسانس مذهبی در غرب " یکانی فرد امروز بوضوح تلاشهاي ضد دینی دولتهاي غربی که به طرفداري از اومانیسم و انسانمداري
که مامور طرد و نفی تفکر خداگرایی و دین باوري در جوامع غربی استبه بن بست رسیده و نسل رنسانس بی دینی غرب که در
چندین قرن پیش شکل گرفت روبه انقراض می رود و رنسانس مذهبی در غرب فراگیر میشود. امروزه نشانه هاي بیشماري از
رنسانس مذهبی در غرب دیده میشود.که برخی از این گرایشهارا در بین فرقه هاي مسیحی می توان مشاهده کرد.این نشانه هاي
رنسانس مذهبی در غرب تنها در گرایش به کلیسا و دعا و نیایش خلاصه نمی شود بلکه بدلیل رشد روزافزون و آگاهانه آن ،
واکنش در برابر اهانتبه مقدسات را نیز نتیجه میدهد و سردمداران و حامیان اندیشه هاي ضد دینی را که دولتهاي غربی در راس
آنها قرار دارند در موضع ضعف میافکند. نمونههاي بارز این بیداري را در اعتراض به نمایش فیلمهاي توهین آمیزي چون آخرین
وسوسههاي مسیح و یا...می توان دید. ( 1) از طرف دیگر امروزه هزاران گروه از فرقه هاي مذهبی بر این عقیدهاند که هزاره بعدي
زمان ظهور منجی آخرالزمان است ;" تددانیلز"اهل فیلادلفیا که دکتراي خود را از دانشگاه" پنسیلوانیا"اخذ کرده و تحصیلکرده
"هاروارد"استمیگوید : در پی یک نظرخواهی انجام شده از سوي هفته نامه یو.اس .نیوزاین نکته روشن شده که 61 درصد از
آمریکاییها بازگشت دوباره مسیح (ع )را به زمین باور دارند و 59 درصد آنها به آخرالزمان معتقدند و حتی 12 درصد آخرالزمان را
براي چند سال آینده پیش بینی میکنند.اگر چه از جهت فلسفی بین گروهها و فرقههاي گوناگون ، اختلافاتی وجود دارد
اما"دانیلز"یک دورنماي اصلی را در همه آنها یکسان میانگارد و آن همان طرز فکري است که براساس آنها این اعتقاد وجود
صفحه 31 از 50
دارد که زمین به حالت اولیهاش باز میگردد و عدالت و یکرنگی بر همه جا حاکممیشود آنروز دیگر از بدبختی و جنگ خبري
نیست .این اندیشه همواره با ظهور قهرمانی که همه امور را مرتب میسازد همراه است . اما قبل از رسیدن به این نقطه ، باید جهان
مصائبی چون طوفانهاي عظیم ،فوران آتشفشانها،سقوط شهاب سنگهاو حتی اپیدمی هایی چون ایدز را شتسر بگذارد. ( 2) از جمله
دیگر گروههاي فعال مذهبی در این رنسانس مذهبی گروه" وفاداران به عهد"هستند که به گفته" بیل مککارتنی "مؤسس گروه
آنان نباید انتظار نجات آمریکا را توسط سیاستمداران آن داشتبلکه آنان نجاتآمریکا رااز خدامیخواهند و میگویند برآنیم تا
تحت تاثیر اراده خداوند جامعه خود را طبق نمونه دینی خود دوباره بسازیم. ( 3) در این رنسانس مذهبی آن آیین و دینی که بیش
از همه راهگشاو تغییر دهنده بوده و جبهه اهل مبارزه با الحاد را تشکیل داده است" اسلام" است .در دنیاي سرگشته امروز و در
میان عطش روزافزون نیاز به مذهب و معنویت ،این اسلام است که در همه ابعاد پاسخگوي نیازهاي فطري و اصیل بشري است و راه
روشن و هموار اتصال به مبداء وجود را فرا راه بشریت امروز قرار میدهد. روزي" برناردشاو"فیلسوف برجسته انگلیسی صریحا به
زنده بودن دین اسلام اعتراف کرد و اعلام نمود" :من همیشه نسبتبه دین محمد بواسطه خاصیت زنده بودن شگفتآورش نهایت
احترام را داشتهام .به نظر من اسلام تنها مذهبی است که استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغیر زندگی و مواجهه
با قرون مختلف را دارد.من چنین پیش بینی میکنم و هم اکنون هم آثارآن پدیدار شده است ،که ایمان محمد مورد قبول اروپاي
فرداخواهد بود (". 4) وقتی" برناردشاو"پیش بینی میکرد که آیین اسلام جهانگیر میشود و مورد قبول مردم اروپاقرار میگیرد و
تنها اسلام است که میتواند مشکلات جهان را حل کند، همه به اظهاراتش میخندیدند ، و بدون تحقیق دوباره با بیاعتنایی از
کنار آن میگذشتند. اما امروز حقیقتسخنان" برنارد شاو" و سایر متفکران آزاداندیش براي مردم غرب آشکار گشته و گرایش
روزافزون مردم جهان به اسلام نشانه بارزي استبراي صحت پیش بینیهاي او. امروزه کسانی که در آمریکا و اروپا به اسلام
میگروند همان حقایقی را مییابند که متفکران غربی آنهارا از ویژگیهاي بزرگ اسلام و عامل نجات بشریت و پناهگاه امن معنوي
براي انسانهاي سرگشته غربی معرفی میکنند.یک مسلمان تازه مسلمان شده آمریکایی میگوید:این آیین قادر است فشارهاي
جامعه بیبنیاد و مصرفی آمریکا را که متوجه افراد است ، برطرف کند،اسلام نه تنها یک دین بلکه یک شیوه درست زندگی نیز می
باشد. ( 5) یک آمریکایی آفریقایی تبار نیز که تازه به اسلام گرویده است اسلام را یک دین جهانی میداند که میان ابناء بشر از
لحاظ رنگ و پوست و نژاد فرقی قائل نیست . با آنکه مردم غرب شیفته اسلام شدهاند و بطور روزافزون به این آیین حیاتبخش
میپیوندند،دولتمردان و سیاستمداران غربی که تعالیم مقدس اسلام را با منافع نامشروع و قدرت طلبیهاي خود در تضاد میبینند با
تبلیغات گسترده و مسموم خود سعی در ایجاد مانع و جلوگیري از استقبال مردم غرب از تعالیم اسلام دارند. امروزه طرفداران
نهضت جهانی اسلام باید بیش از هر زمان دیگر خود را مسؤول پاسخگویی به نیازهاي معنوي مردم غرب بدانند و با سازماندهی و
گسترش تبلیغات همه جانبه خود از آثار سوء دستگاههاي تبلیغی غرب بکاهند و جلوههاي نورانی فرهنگ و معارف اسلامی رابه
(2) 23 صفحه 11 /5/ بهترین وجه به روحهاي تشنه حقیقت عرضه بدارند. ( 6) پینوشتها: ( 1) - روزنامه جمهوري اسلامی مورخه 73
. سال 1995 NAEJ,ILHETS NEITSABES - لوپوئن ،فرانسه ،عنوان :در جستجوي آخرالزمان; نویسنده; سباستین ستلی ،ژان
4) -جمهوري اسلامی ) سال 1997 SILLEESOC 3) - نیوزویک ،آمریکا،عنوان مقاله; قولهاو نویدها;نویسنده ،کوزالیس )
5) - هفته نامه" رادیانس،" چاپ دهلینو،نقل از روزنامه کیهان ،تیرماه 73 به نقل از روزنامه جمهوري ) 24 صفحه 11 /5/ مورخه 73
24 صفحه 11 /5/ 6) - روزنامه جمهوري اسلامی مورخه 73 ) 24 صفحه 11 /5/ اسلامی مورخه 73
پرسش شما پاسخ موعود
سؤال اول: چرا خداوند فیض خود را به تاخیر انداخته است؟ چرا حضرت امام زمان (عج? 9 غائب شده؟ با توجه به آنکه خداوند در
صفحه 32 از 50
همان آغازین لحظه می?توانست عدل را بر زمین حکمفرما کند؟ م - الف (تهران - شهرري) پاسخ: 1- همه کارهاي خداوند بر
اساس حکمتهایی خاص صورت می?گیرد و هرگز در اراده و افعال او بیهودگی و بی?قانونی قابل تصور نیست. همین اعتنقاد کافی
است تا تاخیر فیض قیام جهانی حضرت مهدي (عج) و حکومت توحیدي عالم گستر او را امري قابل و منطقی و مبتنب بر حقایق و
ضرورت?هاي حیات بخشبشري جلوه دهد. بشر هیچگاه نتوانسته و نخواهد توانست ادعا کند که تمام رازهاي هستی و اسرار
پدیده?هاي گوناگون تاریخ را دریافته و به چند و چون حکمتهاي نهان الهی در هریک از پیشامدهاي روزگار دسترسی دارد. از
طرفی هیچ ضرورتی هم ندارد که ما نسبت?به همه اسباب و عللی که موجب پیدایش حقیقت?ها و واقعیتهاست آگاهی داشته
باشیم. به عبارت دیگر ملازمه?اي بین پدیده?هاي هستی و ادراك ما نیست. چه بسیار وقایعی که هر روز و هر ساعت در زندگی
بشر اتفاق می?افتد بدون آنکه معرفت و شناخت?یا غفلت و جهل ما کوچکترین تاثیري در بود و نبود آنها داشته باشد. غیبت
طولانی امام زمان (عج) و به تاخیر افتادن حاکمیت دین و قرآن توسط ایشان نیز می?تواند بر اساس همین فاعده تبیین و تفسیر شود.
امري از امور الهی و سري از اسرار الهی و غیبی از غیب?هاي الهی است و زمانیکه دانستیم « این امر » : چنانچه امام صادق (ع) فرمود
-2 ( که خداي عزوجل حکیم است تصدیق می?کنیم که همه کارهاي او از روي حکمت است، اگر چه علت آن آشکار نباشد. ( 1
اینکه خداوند می?توانست در همان ابتداي امامت?حضرت مهدي (عج) برپایی آیین عدل در سراسر گیتی را به دست او عملی
سازد، قابل تردید نیست. خداوند نه فقط از ابتداي دوران امامت او، بلکه از ابتداي رسالت جد بزرگوارش پیامبراکرم (ص)
می?توانست جهانگیر شدن آیین توحید و عدالت را تحقق بخشد و همه دلها را به اسلام مایل سازد و همه گردن فرازان را ذیل
حکومت قرآن گرداند و از مظلوم واقع شدن و شهید گشتن همه امامان و پیشوایان و صالحان جلوگیري به عمل آورد، چنانکه خود
2) اگر خدا می?خواست همه شمار را بر یک آیین قرار می?داد. لکن همواره ?) « و لو شاء الله لجعلکم امۀ واحدة » : فرمود
حکمت?هاي بالغه او بوده که بر اساس قابلیت?ها و نحوه عمل کردهاي خلایق سیر وقایع و فراز و فرودهاي زندگی انسانها را رقم
زده است. اینکه در سراسر تاریخ پرنشیب و فراز اسلام و نیز در طی اینهمه قرن که از آغاز غیبت?حضرت مهدي می?گذرد،
هیچگاه زمینه عملی شدن وعده?هاي حتمی خداوند نسبت?به امامت و وراثت مستضعفان و خلافت مؤمنان حقیقی در سراسر گیتی
پیش نیامده، به یقین ریشه در عدم وجود شرایط لازم و عدم آماگی داشته است، وگرنه قدرت خدا و اراده قطعی او در این مورد
غیر قابل تردید است. 3- چرا غیبت امام زمان (عج) به گونه?هاي دیگري نیز در احادیث معصومین (ع) تبیین شده است که از آن
جمله است: الف) تجربه تلخ مظلومیت و شهادت امامان پیشین و قدرناشناسی و ناسپاسی مردم نسبت?به نعمت وجود و حضور
امامان خویش، که باعث?سلب توفیق آنان از درك حضور آخرین پیشواي معصومشان گشت. ب) آزمایش میزان پایبندي
مسلمانان به ایمان و تقوي در برابر مشکلات و سختی?هاي دوران غیبت. ج) آزمایش درجه ولایت و فرمانپذیري شیعیان نسبت?به
امام غائب. د) جلوگیري از کشته شدن اخرین امام معصومین (ع) که بنا به اراده خدا و ارث تمام پیامبران و امامان و تحقق بخش
تمام آرمنهاي الهی در سراسر هستی است. ه‘) آماده نبودن شذایط اجتماعی براي پذیرش حکومت واحد جهانی بر اساس عدالت و
توحید. خلاصه سخن آنکه، هرگز سنت?خداوند قادر و توانا بر این نبوده است که ارزشهاي والا و کمالات فردي یا اجتماعی
انسانها را از راه معجزه و با بکارگیري قدرت بی?انتهاي خویش، به آنان ارزانی دارد. این خود انسانها هستند که باید بکوشند و
سختی?هاي راه کمال را تحمل کنند تا به ارزشهاي الهی دست?یابند. دستیابی به جامعه?اي تکامل یافته و مبتنی بر قانون وحی در
سایه حاکمیت رهبري معصوم والاترین و با ارزش?ترین موقعیت اجتماعی است که به اراده خدا در دوران پس از ظهور امام زمان
(عج) تحقق می?یابد. در چنین مسیري تحمل قرنها رنج و مرارت دوران غیبت، فداکاري و جانبازي میلیونها انسان پاکباخته، سؤال
دوم: درباره رجعت می?دانیم که حضرت رسول اکرم محمد مصطفی (ص) و حضرت امیرالمؤمنین امام مرتضی علی (ع) داراي
مقاماتی به مراتب بالاتر از حضرت قائم (عج) هستند پس در هنگام رجعت چگونه در شمار سپاهیان موعود (عج) در خواهند آمد؟
صفحه 33 از 50
م -الف (تهران شهرري) پاسخ: 1- اعتقاد به رجعت?یکی از اعتقادات رسمی و ضروري ایین تشیع است اما این اعتقاد کلی هرگز
به معناي لزوم آگاهی یافتن بر همه جزئیات آن نیست. 2- اصل رجعت که در بسیاري از احادیث و دعاهاي وارده از ناحیه مقدسه
اهل بیت (ع) مورد تاکید قرار گرفته به معناي بازگشت کثیري از مؤمنان و منتظران به زندگی دوباره در جهت?یاري رساندن به
حضرت مهدي (ع) و نیز به معناي زندگی دوباره امامان بزرگوار و حاکمیت?یافتن آنها پس از شهادت فرزند برومندشان امام زمان
(عج) است. این رجعت جهت اداره حکومت جهانی اسلام پس از امام زمان (عج) تا زمان قیامت ادامه می?یابد. 3- در فرمایشات
پبامبر و ائمه بزرگوار اسلام (ع) که یگانه مدرك لزوم اعتقاد به رجعت است، یا ذکري از جزئیات این واقعه شگفت?به میان نیامده
و یا به برخی اشاره?هاي گذرا اکتفا شده است که البته در بین همین اشارات گذرا نیز اختلافاتی در بیان کیفیت رجعت?به چشم
می?خورد که بطوریکه فهم موارد صحیح و مورد اتفاق آن نیاز به تحقق گسترده دارد. در سؤال آمده است که چرا حضرت رسول
(ص) و حضرت امیرالمؤمنین (ع) که داراي مقاماتی بالاتر از حضرت ایم (عج) هستند در هنگام رجعت در شمار سپاهیان مهدي
موعود در خواهند آمد؟ ما چنین نشانه?اي را در هیچیک از احادیث?باب رجعت نیافتیم و چون اصل موضوع سؤال مورد انکار
است جواب دادن به آن نیز منتفی است. 4- در صورتی که در برخی روایات - که ما به آنها دسترسی نکردیم - رجعتی براي رسول
اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) ذکر شده باشد هرگز به معناي این نیست که آن بزرگوار جزو سپاهیان حضرت مهدي (عج) و در
رکاب او خواهند بود. بلکه به این معناست که در یکی از دورانهاي پس از شهادت حضرت قائم (عج) زمامداري جامعه جهانی
اسلام به دستهاي امین آن بزگواران سپرده خواهد شد. واحد تحقیقات و پاسخ به سؤالات مسجد مقدس جمکران پی?نوشتها:
( 2.(سوره مائده آیه 48 ( 1.(کمال?الدین، جلد 2، صفحه 482
پیروزي نهایی حق بر باطل
1) و بگو حق فرا رسید و باطل مضمحل و نابود شد و ) « و قل جاءالحق و زهقالباطل انالباطل کان زهوقا » الرسول هادیان شیرازي
باطل نابود شدنی است. یکی از آرزوهاي دیرین بشر، برچیده شدن بساط ظلم و بیدادگري ازجامعه وحکمفرمایی صلح و آرامش
واجراي عدالت درسراسرجهان است. این اندیشه هماهنگ با سرشت انسان است. به همین جهت، هرگاه براي گروهی از ملتها زمینه
قیام فراهم شده، به مبارزه با حکومت ظلم و جور پرداخته اند، و بسیاري از این مبارزه ها نتیجه اش پیروزي اهل حق بوده است. اما
اولا این پیروزیها در گوشه اي از جهان اتفاق افتاده است نه در سراسر جهان ;و ثانیا ممکن است همین گروه حاکم نیز بتدریج از
اهداف خود دور شوند و دوباره طاغوتی دیگر بر مردم مسلط شود. بنابراین در طول تاریخ مردم در تحت سیطره زورمدارانی بوده
ان الملوك اذا دخلوا » : اند که بناي حکومت آنها بر پایه ظلم و فساد و ناامنی پایه ریزي شده است ;و به بیان قرآن از قول ملکه سبا
قریۀ افسدوها و جعلوا اعزة اهلها اذلۀ و کذلک یفعلون ( 2) پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادي شوند،آن را به فساد می کشند
وعزیزان آن راذلیل می کنند ;کار آنها همیشه همین گونه است. در بسیاري از آیات، قرآن کریم با قاطعیت تمام نوید تحقق
پیروزي نهایی و فرا رسیدن روزي را می دهد که حق در سرتاسر جهان حکمفرما می شود و بساط حکومت باطل برچیده می شود و
صالحان وارث زمین می شوند. در روایات زیادي نیز که از فریقین نقل شده، این پیروزي نهایی مربوط به قیام مهدي، عجل الله
تعالی فرجه الشریف، است. در بحث هاي گذشته بعضی از این آیات و روایات بررسی شد. اینک به بررسی آیه اي که در صدر
کلام ذکر شد، می پردازیم. این آیه شریفه نوید قطعی آمدن حق واضمحلال و هلاکت باطل رامی دهد. ( 3) خداوندبراي روشن
کردن چگونگی تحقق این وعده، باطل را به کفهایی تشبیه می کند که بر روي آب غوطه ورند و از بین می روند و حق را به آبی
تشبیه می کند که سودمند است و در زمین باقی می ماند و یا فلزاتی که به وسیله آتش ذوب می شوند تا از آنها زینت آلات و یا
وسایل زندگی بسازند ;آنها نیز کفهایی همانند کفهاي آب دارند. ( 4) تشبیهی که خداوند ذکر کرده است، براي فهم اینکه چرا
صفحه 34 از 50
حق ماندنی و باطل از بین رفتنی است ما را کفایت می کند. حق همچون آب و فلزاتی است که واقعیت دارد و باقی می ماند و باطل
همچون کفهاي روي آب است که محکوم به هلاکت است. حق همچون آب و فلزات است که مفید، سودمند و باثبات است و
باطل همچون کفهایی است که گرچه پر سر و صداست اما توخالی، بی ریشه، بی فایده و بالاخره نابودشدنی است. چون حق ریشه
دار و باطل بی ریشه است. همان طوري که آب و فلزات موجب نابودي کفها می شوند، در جریان حق و باطل نیز حق است که به
بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق ...» : باطل چیره می شود و باطل را از بین می برد. همچنان که خداوند می فرماید
5) ... بلکه ما حق را بر سر باطل می کوبیم تا آن را هلاك سازد ;پس در این هنگام باطل نابود می شود. در آیه مورد بحث نیز )
خداوند خبر از آمدن حق و نابودي باطل می دهد، با توجه به مطالبی که بیان شد روشن می شود که چون حق توام با واقعیت،
صدق، درستی، داراي عمق و ریشه، هماهنگ با قوانین خلقت، باثبات، سودمند و از جانب خدا و تاییدات اوست، باقی می ماند و
چون باطل امري موهوم،ساختگی،بی ریشه، میان تهی، بی فایده، ناهماهنگ با آفرینش، بی ثبات و از جانب شیطان است، از بین
رفتنی است. نکته قابل توجه در این آیه و امثال آن این است که در اینجا سخن از سیطره حق بر باطل نیست ;بلکه سخن از ظهور
مطلق حق و نابودي کامل باطل است. باطل ممکن است مدت کوتاهی جلوه گري کند، اما بالاخره عمر او کوتاه است و خاموش
می شود. حق همانند درخت ریشه دار و پرباري است که طوفانها و تندبادهاي سهمگین هم نمی تواند او را از جا برکند و باطل
همانند درخت بی ریشه اي است که از زمین کنده شده و هیچ رشد و نمو و ثمره اي ندارد و از ثبات و قرار محروم است. عوامل
حاکمیت اهل باطل تا به حال سخن از پیروزي حق بر باطل بود. اما در بعضی مواقع، درمقابله حق و باطل، اهل باطل هستند که
پیروز می شوند و حاکمیت را به دست می گیرند. حتی گاهی مشاهده می شود که جامعه نیز پذیراي همین گروه باطل است. سخن
در این است که عامل این غلبه و عامل پذیرش جامعه چیست؟ عوامل زیادي ممکن است نقش داشته باشد، ما در اینجا به بررسی دو
عامل مهم می پردازیم. عامل اول: ظهورباطل در چهره حق. اگر اهل باطل چهره واقعی خود را بپوشانند و لباس حق را به تن خود
کنند و با زبان اهل حق سخن بگویند و بعضی از اهل حق نیز با آنها معاشرت داشته باشند و رفتار و کردار ظاهري خود را همانند
رفتار و کردار اهل حق کنند، جامعه پذیراي آنها خواهد بود. اما اگر روزي مکر آنها آشکار شود و نقاب از چهره آنها برداشته
فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی » : شود، جایی براي آنها باقی نمی ماند. علی، علیه السلام، در این باره می فرماید
6) اگر باطل از آمیزش با حق خالص شود، بر حق ) «. المرتادین و لوان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین
جویان مخفی نخواهد ماند و اگر حق از آمیزش با باطل رهایی یابد، زبان دشمنان قطع می شود. عامل دوم:وحدت وانسجام اهل
باطل با مشاهده تاریخ می توان پی برد که هرگاه اهل باطل در کار خود سعی و تلاش کنند و بین نیروهاي آنها وحدت و انسجام
وجود داشته باشد و مطیع رهبر خود باشند، و بر عکس بر اهل حق، خمودي چیره شده باشد و در میان آنها تشتت آراء و ناهماهنگی
وجود داشته باشد و از رهبر خود اطاعت نکنند ;در این صورت پیروزي با اهل باطل است. علی ،علیه السلام، درباره آینده مردم
اما والذي نفسی بیده لیظهرن هؤلاء القوم علیکم لیس لانهم اولی بالحق منکم و لکن لاسراعهم الی » : عراق خطاب به آنها می فرماید
7) آگاه باشید، قسم به جان کسی که جان من در دست اوست، این گروه (اهل شام) بر شما ) «. باطل صاحبهم و ابطائکم عن حقی
پیروز می شوند، امانه به این علت که آنهاازشما به حق سزاوارترند، بلکه از این جهت که اینهابراي به دست آوردن باطل رهبر و
فرمانده خود، سرعت می گیرند و شما نسبت به آنچه که حق من است به کندي حرکت می کنید. بنابراین، عامل پیروزي را نباید
تنها در اعتقاد به حق و نیت خیر دید، بلکه براي غلبه بر دشمن، اتحاد و هماهنگی و اطاعت از رهبر نیز لازم است وهرگروهی این
صفت را بیشتر دارا باشند پیروزي با آنهاست. مصادیق این آیه تاکنون دانسته شد که پیام این آیه نوید پیروزي حق بر باطل و
هلاکت و نابودي کامل باطل است. در این قسمت به ذکر مواردي می پردازیم که می تواند از مصادیق حق بر باطل باشد. 1. حق
یعنی دین الهی وشریعت خاتم انبیاء محمد ،صلی الله علیه وآله، و باطل هردین ومسلکی است که ازمسیر خدا خارج شود. همچنان
صفحه 35 از 50
که در روایتی است از ابن مسعود که در سال فتح، پیامبر ،صلی الله علیه وآله، وارد مکه شد در حالی که در اطراف خانه خدا 360
بت وجود داشت و پیامبر با چوبی که در دستش بود به آن بتها می زد و این آیه را تلاوت می کرد و بتها را با صورت به زمین می
افکند. 2. حق توحید است و پرستش خدا و باطل شرك است و پرستش بتها. 3. حق قرآن است و باطل شیطان. 4. حق قسط و عدل
است و باطل ظلم و ستم و کینه. 5. حق فضائل اخلاقی و کسب کمالات است، باطل رذایل اخلاقی و دوري از کمالات انسانی.
ادعاي ما این است که این آیه معناي وسیعی دارد، به گونه اي که می تواند همه این مصادیق را تحمل کند. بنابراین پیام این آیه
این است که دین اسلام، پرستش خداوند یکتا، قرآن، عدالت و فضایل اخلاقی، بر کفر، پرستش خدایان دروغین، شیطان، ظلم و
رذایل اخلاقی پیروز است، و سرانجام حاکمیت مطلق از آن حق است. یکی دیگر از مصادیق این آیه، ظهور حضرت مهدي ،علیه
السلام، است. همچنان که روایت شده که وقتی حضرت قائم ، علیه السلام، تولد یافت، بر روي بازوي راست ایشان، این آیه نوشته
( اذا قام القائم ذهبت دولۀ الباطل ( 9 » : شده بود. ( 8) در روایت دیگري است از امام باقر ، علیه السلام، که درباره این آیه فرمودند
وقتی قائم قیام کرد، حکومت باطل از بین می رود. در این زمان قسط و عدل در سرتاسر جهان حاکم می شود و جایی براي ظالمان
باقی نمی ماند. این در حالی است که قبل از تحقق چنین روزي، ظلم و ستم سراسر دنیا را فراگرفته است. در روایتی از اهل سنت
« لتملات الارض ظلما و عدوانا ثم لیخرجن رجل من اهل بیتی حتی یملاها قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و عدوانا » : چنین آمده است
10 ) زمین پر از ظلم و کینه می شود، سپس مردي ازاهل بیت من قیام می کند تا زمین را پر از قسط و عدل کند همان گونه که از )
ظلم و کینه پر شده بود. پرشدن زمین از قسط و عدل نشانه این است که هیچ جایی براي ظلم باقی نمی ماند. در روایتی دیگر در
لو لم یبق من الدنیا الا یوم لبعث الله عز » : تاکید تحقق چنین روزي، از رسول خدا ،صلی الله علیه وآله، نقل شده است که می فرماید
11 ) اگراز دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خداي عزوجل مردي از ما را مبعوث می ) « و جل منا یملئوها عدلا کما ملئت جورا
کند که دنیا را از عدل پر می کند همان گونه که از ظلم پر شده بود. چنین روزي دین الهی بر سایر ادیان غالب می شود و هدف
هوالذي ارسل رسوله بالهدي و دین » : رسالت انبیاي الهی محقق می شود ;چرا که قرآن کریم در مقام هدف بعثت انبیاء می فرماید
الحق لیظهره علی الدین کله. و لو کره المشرکون ( 12 ) او کسی است که رسول خود را همراه با هدایت و آیین حق فرستاده تا او را
استاد شهید، مرتضی مطهري پیروزي نهایی اهل حق را چنین «. بر همه ادیان پیروز کند، هر چند که مشرکان کراهت داشته باشند
ظهور مهدي موعود حلقه اي است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزي نهایی اهل حق منتهی می » : توصیف می کند
از مجموع آیات و روایات استنباط می شود که قیام مهدي موعود، عجل الله » : 13 ) بیان ایشان درقسمتی دیگرچنین است ) «. شود
تعالی فرجه الشریف، آخرین حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان برپا بوده است. مهدي موعود
14 ) براي رسیدن به این هدف، باید آمادگی لازم نیز در همه ) «. تحقق بخش ایده آل همه انبیاء و اولیاء ومردان مبارزه راه حق است
ما فراهم آید و این زمانی تحقق می یابد که در همه شؤون زندگی، اعم از کارهاي فردي و اجتماعی، اعمال ما بر راستی و درستی
استوار باشد ;و شاید به همین جهت است که خداوند در همین آیه مورد بحث قبل از بشارت به آمدن حق و نابودي باطل، به ما
وقل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطانا » : اینگونه آموزش می دهد که چنین دعا کنیم
15 ) و بگو پروردگارا! مرا(در هر کاري) صادقانه وارد کن و صادقانه خارج نما، و از سوي خود سلطان و یاوري براي من ) « نصیرا
3. چون هرگاه بخواهند خبر قطعی از وقوع عملی . 2. سوره نمل ( 27 )، آیه 34 . قرار ده. پی نوشتها: 1. سوره اسراء ( 17 )، آیه 81
6. نهج البلاغه: خطبه . 5. سوره انبیاء ( 21 )، آیه 18 . بدهند با فعل ماضی می آورند. 4. با استفاده از سوره رعد ( 13 )، آیه 17
9. همان، . 8. تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 213 . 50 (فیض الاسلام، عبده) 7. نهج البلاغه(فیض الاسلام) خطبه 96 (;عبده) خطبه 97
12 . سوره توبه ( 9)، آیه 33 ;سوره . 11 . المسند، ابن حنبل، ج 2، ص 774 . 10 . کنزالعمال، ج 14 ، ص 266 ، ح 3867 . ص 212
. 15 . سوره اسراء ( 97 )، آیه 80 . 14 . همان، ص 26 . 13 . قیام و انقلاب مهدي، ص 20 . صف ( 61 )، آیه 9
صفحه 36 از 50
آخرین رهاننده